تایر شنیfloatation tyreواژههای مصوب فرهنگستانتایری که با داشتن نقش رویۀ خاص، کمتر از سایر انواع تایر در خاک فرومیرود
شناوری بلورcrystal floatationواژههای مصوب فرهنگستانشناور شدن بلورهای سبکوزن در تودۀ ماگما متـ . تفریق گرانشی gravitational differentiation
شناوریfloat/ floating, floatationواژههای مصوب فرهنگستان1. در بازار سهام، وضعیتی که در آن شرکت سهام خود را برای بار نخست در بازار به فروش میرساند 2. در اقتصاد، وضعیتی که در آن دولت در بازار ارز دخالت نمیکند
شناوریfloat/ floating, floatationواژههای مصوب فرهنگستان1. در بازار سهام، وضعیتی که در آن شرکت سهام خود را برای بار نخست در بازار به فروش میرساند 2. در اقتصاد، وضعیتی که در آن دولت در بازار ارز دخالت نمیکند
شناوری بلورcrystal floatationواژههای مصوب فرهنگستانشناور شدن بلورهای سبکوزن در تودۀ ماگما متـ . تفریق گرانشی gravitational differentiation