فریاد زد، شانه خالی کردن، بخود پیچیدن، دریع داشتن، لرزیدن، عدول کردن
فریاد زد
فینچر
flenches
flimsiest، شل و ول، سست، بی دوام
فینچس، شانه خالی کردن، بخود پیچیدن، دریع داشتن، لرزیدن، عدول کردن