fluxesدیکشنری انگلیسی به فارسیفلو، شار، ریزش، مد، سیل، سیلان، گداختگی، گداز، تغییرات پی درپی، اسهال، خون ریزش، جاری شدن، گداختن، اب کردن
تدفین خمیدهflexed burial, seated burial, sitting burial, folded burial, loosed flexure burialواژههای مصوب فرهنگستانتدفینی که در آن جسد متمایل به پهلو است و پاها به سمت شکم و سینه، با زاویهای از 90 تا 45 درجه، جمع شده باشد متـ . تدفین چمباتمهای contracted burial, squatting