شیار سیلویوسfissure of Sylviusواژههای مصوب فرهنگستانشیاری جانبی در قشر مغز که لَپ گیجگاهی را مشخص میکند متـ . شیار گیجگاهی lateral cerebral sulcus
شیار رولاندوfissure of Rolandoواژههای مصوب فرهنگستانشیاری در قشر مغز که لَپ پیشانی را از لَپ آهیانه جدا میکند متـ . شیار مرکزی central cerebral sulcus
آتشفشان شکافهایfissure volcanoواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دهانههای آتشفشانی واقع بر روی یک شکافه متـ . آتشفشان شکافهای ـ جریانی fissure-flow volcano
آتشفشان شکافهایfissure volcanoواژههای مصوب فرهنگستانیکی از دهانههای آتشفشانی واقع بر روی یک شکافه متـ . آتشفشان شکافهای ـ جریانی fissure-flow volcano
شکستگی عادی ریلordinary breakواژههای مصوب فرهنگستانترکخوردگی کامل یا جزئی ریل راهآهن بیآنکه علامتی از شِقاق (fissure) یا دیگر عیوب ریل قابل مشاهده باشد متـ . شکستگی عادی
رگة تماسیcontact veinواژههای مصوب فرهنگستان1. نوعی رگة شکافهای حاصل از نهشت کانیها در شکافههای گسلی (fault fissure) در همبَری سنگها 2. رگهای جانشینی حاصل از محلولهای کانیسازی که در امتداد مناطق تر
چاکدیکشنری فارسی به انگلیسیcleavage, cleft, cut, fissure, incision, nick, rift, slash, slit, split, tear