بهینلغتنامه دهخدابهین . [ ب ِ ] (ص عالی ) بهترین . (برهان ) (جهانگیری ) (آنندراج ) (رشیدی ) (ناظم الاطباء). نیکوترین چیز. (شرفنامه ). الانتقاء؛ بهین چیزی برگزیدن . (تاج المصادر
بهینفرهنگ مترادف و متضاد۱. بهترین، بهینه، خوب، نیکو ۲. گزیده، منتخب ۳. بهترین، نیکوترین ۴. حلاج، نداف