باس ترلغتنامه دهخداباس تر. [ت ِ ] (اِخ ) نام شهر و بندری مهم از آنتیل فرانسه و حاکم نشین ناحیه ٔ گودلوپ و در حدود ده هزار و پانصد تن جمعیت دارد. || همچنین نام بندری از بنادر آنتیل
باستراکلغتنامه دهخداباستراک . [ ت َ ] (اِ) نوعی از سار. (ناظم الاطباء). در فرهنگ دزی این کلمه در برابر کلمه ٔ فرانسوی گریو آمده و معنای گریو در فرهنگ فرانسه بفارسی نفیسی چنین است :
باسترکلغتنامه دهخداباسترک . [ ت َ رَ ] (اِ) نوعی از سار. (ناظم الاطباء). مرغی است . (یادداشت مؤلف ). به ترکی صغرجق . (فرهنگ شعوری ) : در دست غمت را (کذا؟) شده ام آنچنان زبون در پ
باسترنلغتنامه دهخداباسترن . [ ت ِ ] (اِ) نوعی کجاوه قدیمی که در بعضی از ممالک شمالی اروپا معمول بوده است و معمولاً آنرا بر روی دو چوب قرار میداده و دو اسب ، یکی از جلو و دیگری از