بادشاهلغتنامه دهخدابادشاه . [ دِ ] (اِ مرکب ) مرکب است از باد یا پاد و شاه ، لفظ اول که پاد است بمعنی تخت باشدچه در اصل پات بود تای فوقانی را بدال بدل کردند و لفظ پاد بمعنی پاسبان
بادشهلغتنامه دهخدابادشه . [ دِ ش َه ْ ] (اِ مرکب ) مخفف بادشاه است . (آنندراج ). پادشه . (ناظم الاطباء). رجوع به پادشه و پادشاه شود.
باغشاهلغتنامه دهخداباغشاه . (اِخ ) در خارج شهر بار فروش [ مازندران ]، در سمت جنوب غربی آن در کنار میدانی که پر از درخت توسکای کوتاه است باغشاه (بحرالارم ) واقع است و آن باغ وسیعی