باتنجللغتنامه دهخداباتنجل . [ ت َ ج َ ] (اِخ ) معرب پاتنجل . نام کتابی است در رهائی نفس از رباطبدن که ابوریحان بیرونی در مقدمه ٔ تحقیق ماللهند ازآن نام برده است . (فهرست تحقیق مال
باتنگانلغتنامه دهخداباتنگان . [ ت ِ ] (اِ) بادنجان بود، بوشکور گوید : سروبُن چون سر و بُن پنگان اندرون چون برون باتنگان . (فرهنگ اسدی چ اقبال ص 397).حبیب کاسنی ای کاسه ٔ سرت پنگان
باتنگللغتنامه دهخداباتنگل . [ ت َ گ َ ] (اِخ ) نام کتاب معتبر کفره ٔ هند است . (برهان ) (آنندراج ). کتاب معتبر هنود. (ناظم الاطباء).