fettersدیکشنری انگلیسی به فارسیگسستن، زنجیر، قید، بخو، مانع، پا بند، مقید کردن، در زیر غل و زنجیر اوردن
enfettersدیکشنری انگلیسی به فارسیenfetters، زنجیر کردن، در بند نهادن، در قید عبودیت ازردن، گرفتار غل و زنجیر کردن