تکینلغتنامه دهخداتکین . [ ت َ ] (اِ) بمعنی زیرین است . (از برهان ). فرودین . زیرین . (ناظم الاطباء). از: تک (ته )+ین (پسوند نسبت ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ). || تخم و استخوان انگ
تکینلغتنامه دهخداتکین . [ ت َ ] (اِخ ) نام پادشاهی بوده است . (برهان ) (ناظم الاطباء). نام پادشاه خراسان که پدر سلطان محمود بوده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). رجوع به سبکتکین شود
تکینلغتنامه دهخداتکین . [ ت َ ] (ترکی ، ص ، اِ) خوش ترکیب ، زیباشکل . و در ترکیب اسماء اعلام آید همچون البتکین ، سبکتکین ، بکتکین ، انوشتکین و به تنهایی نام پادشاهی خاص شنیده نش
تکین آبادلغتنامه دهخداتکین آباد. [ ت َ ] (اِخ ) تکیناباد از اقلیم سیم است ... شهری وسط است و هوایش به گرمی مایل و آبش از جبالی که در آن حدود است . میوه فراوان باشد. (نزهة القلوب چ گا
تکینگی فنّاوریtechnological singularityواژههای مصوب فرهنگستانفرضیهای که قائل به نقطهای است که در آن مهار فنّاوری از دست بشر خارج میشود
تکینه 1sachetواژههای مصوب فرهنگستانکیسهای کوچک و دورانداختنی، معمولاً از جنس پلاستیک، محتوی مقادیری از مواد غذایی یا بهداشتی یا دارویی، در حد یک بار مصرف
تکین آبادلغتنامه دهخداتکین آباد. [ ت َ ] (اِخ ) تکیناباد از اقلیم سیم است ... شهری وسط است و هوایش به گرمی مایل و آبش از جبالی که در آن حدود است . میوه فراوان باشد. (نزهة القلوب چ گا