فاطوسلغتنامه دهخدافاطوس . (معرب ، اِ) ماهی عظیمی است که کشتیها را میشکند، و دریانوردان آن را میشناسند و کهنه ٔ حیض را میگیرند و بر کشتی می آویزند تا فاطوس بگریزد، و بهمین سبب آن راحوت الحیض نیز گفته اند. (حیات الحیوان ج 2 ص 176</span
جنینfetus/ foetusواژههای مصوب فرهنگستانرویان پستانداران در مراحل پایانی رشد؛ در انسان این مرحله از آغاز هفتۀ نهم تا هنگام تولد است متـ . زهسان
فطوسلغتنامه دهخدافطوس . [ ] (اِ) حب الاس . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ) (فهرست مخزن الادویه ). رجوع به فطس شود.
فطوسلغتنامه دهخدافطوس . [ ف ُ ] (ع مص ) مردن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (تاج المصادر بیهقی ).