بیمرغواژهنامه آزادنام روستایی در گناباد که قدمت آن به بیش از2000سال می رسد و معنی آن بی به معنای جایگاه و مغ به معنای مخ(جایگاه مخ ها) در زبان زرتشت بوده که بعدها به بیمرغ برای ت
بی مرلغتنامه دهخدابی مر. [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مر = امار «پهلوی ») (حاشیه ٔ برهان چ معین ). بمعنی بیشمار و بی حد و حساب و بسیار باشد چه مر بمعنی شمار هم آمده است . (برهان )
بی مرگلغتنامه دهخدابی مرگ . [ م َ ] (ص مرکب ) (از: بی + مرگ ) بی زوال و ابدی . (ناظم الاطباء). که نمیرد. که هرگز نمیرد. لایموت . جاودانی . انوشه . (یادداشت مؤلف ). || عالم بقا. ا