بیتالغتنامه دهخدابیتا. [ ب َ ] (هزوارش ، اِ) به لغت زند و پازند بمعنی خانه است که بعربی بیت خوانند. (از برهان قاطع). هزوارش بیتا ، پهلوی «خانک » (= خانه )... بیتا (خانه ). (از ح
کبیتالغتنامه دهخداکبیتا. [ ک ُ ب َ ] (اِ) حلوایی باشد که از مغز بادام و پسته و گردکان و کنجد و امثال آن پزند. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). حلوای مغزی . (از برهان ) (از
کبیتالغتنامه دهخداکبیتا. [ ک ُ ب َ ] (اِ) طعامی است که از خمیر آرد گندم سازند و خورند و به عربی قطائف گویند، و آن رشته ٔ قطائف نیست چه به عربی رشته ٔ قطائف را کنافه می خوانند. (ب
کبیتافرهنگ فارسی عمید / قربانزادهنوعی شیرینی که با مغز گردو، بادام، پسته، و مانند آنها تهیه میشود.