بزبیارلغتنامه دهخدابزبیار. [ ب ُ ] (نف مرکب ) آنکه در قمار نقشهای بد آرد. (یادداشت بخط دهخدا). که ستاره ٔ او در قمار نگردد. که بخت با او در بازی یار نباشد.
بدبیاریدیکشنری فارسی به انگلیسیadversities, contretemps, disaster, misadventure, mischance, misfortune, reversal, reverse, trouble