fakeدیکشنری انگلیسی به فارسیجعلی، ساختگی، جعل، تقلید، فریب دهنده، وانمود کردن، حلقه کردن، پیچیدن، جا زدن، ساختن
faceدیکشنری انگلیسی به فارسیصورت، چهره، رو، وجه، قیافه، قبال، رخ، رخسار، نما، سطح، منظر، لقاء، مواجه شدن، مواجه شدن با، صاف کردن، روبرو ایستادن، رویاروی شدن، پوشاندن سطح، تراشیدن، روکش کردن