excitationsدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک، هیجان، برانگیختن، غلیان، القاء، براشفتگی، برافروختگی، انفعال
excitationدیکشنری انگلیسی به فارسیتحریک، هیجان، برانگیختن، غلیان، القاء، براشفتگی، برافروختگی، انفعال
برانگیزشexcitation 1واژههای مصوب فرهنگستانفرایندی که در آن اتم یا مولکول، براثر تابش الکترومغناطیسی یا برخورد، انرژی میگیرد و به حالتی با انرژی بیشتر میرود
تحریکدیکشنری فارسی به انگلیسیarousal, excitation, incitement, instigation, irritation, provocation, stimulation, titilation