evaporatedدیکشنری انگلیسی به فارسیتبخیر شده، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، خشک کردن، برباد رفتن
شیر تبخیریevaporated milkواژههای مصوب فرهنگستانشیری که با حرارت دادن، بخشی از آب آن تبخیر و پس از بستهبندی در قوطی، در دَمفشار سترون شود
evaporateدیکشنری انگلیسی به فارسیتبخیر می شود، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، خشک کردن، برباد رفتن
evaporatesدیکشنری انگلیسی به فارسیتبخیر می شود، تبخیر شدن، بخار شدن، تبخیر کردن، متصاعد شدن، تبدیل به بخار کردن، خشک کردن، برباد رفتن