ثعبانلغتنامه دهخداثعبان . [ ث ُ ] (ع اِ) مار بزرگ . مار عظیم . اژدها.(غیاث اللغة) (نصاب الصبیان ) (السامی فی الاسامی ). اژدر. (بحر الجواهر). یا خاص است به مار نر. یا مطلق مار است
ثعلبانلغتنامه دهخداثعلبان . [ ث َ ل َ ] (ع اِ) تثنیه ٔ ثعلب . دو روباه . || روباه . و درکنز ثعلبان بضم اول و سوم روباه نر. (غیاث اللغة).
ثبانلغتنامه دهخداثبان . [ ث ِ ] (ع مص ) ثبن . ثبین . || درنوشتن عطف جامه و دوختن آن . || در دامن چیزی کرده در برگرفتن . || فراهم آوردن نیفه ٔ ازار رااز پیش . (منتهی الارب ). ||
ثبانلغتنامه دهخداثبان . [ ث ُب ْ با ] (اِخ ) از اعلام مردان عرب از جمله پدر سعیدبن ثبان و او محدث است .