بیتفاوتی شهوانیerotic apathyواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا نشانگان کممیلی که در آن برانگیزش جنسی تحت شرایط طبیعی پدید نمیآید
لَختی شهوانیerotic inertiaواژههای مصوب فرهنگستانوضعیت یا نشانگان کممیلی که در آن فرد از بروز برانگیختگی جنسی و حفظ فعالیتهای آن در شرایط عادی ناتوان است
سرمایة جنسیsexual capital, erotic capitalواژههای مصوب فرهنگستانارزشی اجتماعی که بهواسطة جذابیت جنسی فرد برای او فراهم میشود
شهوانیدیکشنری فارسی به انگلیسیbrute, carnal, erotic, fleshly, lascivious, lewd, libidinous, lustful, materials, passionate, salacious, sensual, sensuous, sultry, voluptuous
شهوت انگیزدیکشنری فارسی به انگلیسیamatory, delectable, erotic, lascivious, luscious, provocative, prurient, raunchy, sensual, sultry, voluptuous, warm, sensuously