نهرEridanus, Eri, Riverواژههای مصوب فرهنگستانششمین صورت فلکی بزرگ آسمان که همچون رودی از ستارهها از استوای آسمان در نزدیکی جبار آغاز میشود و تا آسمان جنوبی (southern sky) با ستارۀ پرنور آخرالنهر ادامه می
ثقهفرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. [جمع: ثقات] کسی که طرف اعتماد باشد و مردم به گفتار و کردارش اعتماد کنند.۲. (اسم) اعتماد؛ اطمینان.۳. (اسم) اعتقاد.
زاید ثقهلغتنامه دهخدازاید ثقه . [ ی ِ دِ ث ِ ق َ / ق ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) زائد ثقه . در اصطلاح محدثان ، حدیثی است که یک راوی ثقه بدان متفرد باشد و مضمون آن در احادیث راویان