اجرای گروهمحورensemble playing, ensemble actingواژههای مصوب فرهنگستاناجرایی که در آن بازیگران نه بهصورت فردی بلکه به مثابۀ کلی واحد به ایفای نقشهای غالباً همارز میپردازند تا تأثیری کلی بر تماشاگر بگذارند
پیشبینی همادیensemble forecastواژههای مصوب فرهنگستانمجموعهای از پیشبینیهای مختلف که همۀ آنها در طول دورۀ زمانی یکسان معتبرند
میانگین همادیensemble meanواژههای مصوب فرهنگستانمیانگین یک متغیر یا میدان پیشبینیشده در پیشبینی همادی
همادensemble 1واژههای مصوب فرهنگستانگروه پرشماری از سامانههای فیزیکی مستقل که با استفاده از پارامترهای بزرگمقیاس یکسان، مانند دما و فشار، توصیفپذیر هستند