کُدبندencoder, coder 1واژههای مصوب فرهنگستانشخص یا برنامه یا نرمافزار یا دستگاه تبدیل اطلاعات به صورتی دیگر و براساس رمزگذاری معین
encodesدیکشنری انگلیسی به فارسیرمزگذاری می کند، بصورت رمز دراوردن، برمز در اوردن، رمزی کردن، برمز نوشتن
کُدبندencoder, coder 1واژههای مصوب فرهنگستانشخص یا برنامه یا نرمافزار یا دستگاه تبدیل اطلاعات به صورتی دیگر و براساس رمزگذاری معین