25 فرهنگ
همه
دقیق
آوا
مشابه
متن
آغاز
قافیه
همه
دیکشنری
مترادف
طیفی
آزاد
+
درپیوند
encamp
عسکر
encamped
camp
camped
camps
بیشتر بدانید
تکیه ناوه
پوسته تخم مرغ
نخمة
hierogrammate
کل کردن
جبهه
جستوجوی دقیق
encamping
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کابینت، چادر زدن، اردو زدن، خیمه برپا کردن