effacingدیکشنری انگلیسی به فارسیخسته کننده، زدودن، پاک کردن، محو کردن، ستردن، خود را تحت الشعاع قرار دادن
متواضعدیکشنری فارسی به انگلیسیhumble, modest, nice, obeisant, respectful, reverent, reverential, self-effacing