یغرلغتنامه دهخدایغر. [ ی ُ غ ُ ] (ترکی ، ص ) مأخوذ از مصدر «یُغُرماق » ترکی به معنی خمیر کردن ، یا یوغن ترکی به معنی سطبر و کلفت و درشت و گنده و بی اندام و ناهموار. در تداول ع
یغرتلغتنامه دهخدایغرت . [ ی ُ غ ُ ] (ترکی ، اِ) یغورت . ماست . جغرات . (ناظم الاطباء). به لهجه ٔ آذری ، جغرات . (یادداشت مؤلف ). رجوع به جغرات و ماست شود.