یسنلغتنامه دهخدایسن . [ ی َ ن َ] (اِخ ) یسنا. نام یکی از کتابهای اوستا. (یادداشت مؤلف ). یسنا. (یشتها ج 1 ص 626). رجوع به یسنا شود.
یسنلغتنامه دهخدایسن . [ ی َس َ ] (ع مص ) برگردیدن آب چاه از رنگ و بوی . (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (ناظم الاطباء). || درآمدن مرد در چاه و از بوی گند چاه مدهوش شدن و غش کرد
کیسنهلغتنامه دهخداکیسنه . [ س َ ن َ / ن ِ ] (اِ) ریسمان بر دوک پیچیده بود چون خایه . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 448). ریسمانی که بر دوک پیچیده باشد، و آن را دوکچی و فروهه و فرموک نی
گیسنهلغتنامه دهخداگیسنه . [ ن َ ] (اِ) گیسو باشد. (فرهنگ شعوری ج 2 ص 314). اما در جای دیگر دیده نشد و ظاهراً مصحف کیسنه باشد که به معنی ریسمانی است که به وقت رشتن بر دوک پیچیده ش
یسنالغتنامه دهخدایسنا. [ ی َ ] (اِخ ) نام جزء مهم اوستاست و این کلمه به معنی ستایش و حمد و جشن می آید و آن شامل هفتاد و دو فصل است . (یادداشت مؤلف ). در اوستایی یسنه [ همریشه ٔ