زمان اَکارdowntime 1واژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی که سامانه به دلایلی از قبیل خطاهای سختافزاری یا انجام امور نگهداری مورد استفاده نیست
مدت خوابdowntime 3واژههای مصوب فرهنگستانوقفه در خدماتدهی وسایل نقلیه برای تعویض یا تعمیر یا تأمین قطعات آنها
زمان بیکارماندگیidle time, waiting time, allowed time, downtime 2واژههای مصوب فرهنگستانمدتزمانی در فرایند اجرای پروژه که در طی آن نیروی انسانی یا ماشینآلات کار مفید انجام نمیدهند