documentationدیکشنری انگلیسی به فارسیمستندات، مستند سازی، ارائه اسناد یا مدارک، توسل بمدارک و اسناد، اثبات با مدرک
دبیزشگاهdocumentation centreواژههای مصوب فرهنگستانسازمانی که وظیفهاش گردآوری و نگهداری و سازماندهی دبیزهها و اشاعۀ اطلاعات آنهاست
مدارک سفرtravel documentationواژههای مصوب فرهنگستانگشتبرگ و دیگر مدارکی که به مسافر امکان میدهد تا از خدمات گردشگری و اطلاعات مربوط به آنها بهرهمند شود
مستندسازی عملیاتoperational documentation, OPDOCواژههای مصوب فرهنگستانگردآوری اطلاعات دیداری دربارۀ مکانها و تجهیزات و فعالیتهای افراد، معمولاً در زمان صلح
اسناد تغییرchange documentation,change logواژههای مصوب فرهنگستانمدارکی رسمی مشتمل بر سوابق مصوبههای تأیید یا رد تغییرات
مدارک سفرtravel documentationواژههای مصوب فرهنگستانگشتبرگ و دیگر مدارکی که به مسافر امکان میدهد تا از خدمات گردشگری و اطلاعات مربوط به آنها بهرهمند شود