یمهلغتنامه دهخدایمه . [ ی ِ م َ / م ِ ] (ترکی ، اِ) به معنی خوراک است و کسانی که ایمه داران را به معنی روزینه داران فهمند و نویسند خطاست . اصح یمه داران است . (آنندراج ).
یمهلغتنامه دهخدایمه . [ ی َ م َ ] (اِخ ) نام پسر خورشید به زبان سنسکریت که در اوستا ییمه آمده و او نخستین بشری است که مرگ بر او چیره شده ، بر دوزخ حکومت می کند. (از مزدیسنا و ا
چیمهلغتنامه دهخداچیمه . [ م ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چیمه رود بخش نطنز شهرستان کاشان . در 32هزارگزی شمال باختری نطنز و 11 هزارگزی پل هنجن واقع است . کوهستانی است و سردسیر، 1
کیمهلغتنامه دهخداکیمه . [ م ِ ] (اِخ ) قریه ای است یک فرسنگ و نیمی مغرب رام هرمز. (فارسنامه ٔ ناصری ).دهی مرکز دهستان شهریاری است و در بخش رام هرمز شهرستان اهواز واقع است و 340
کیمهواژهنامه آزاد(مازندرانی) کومه؛ کلبه های کوچکی که شکارچیان در محل های شکار دائمی می سازند، یا ماهیگیران در کنار دریا، یا کشاورزان در کنار مزارع بر پا می کنند. هر نوع کومۀ کوچ