341 مدخل
دیوونه
تفکیک شده، جداکردن، تجزیه کردن، اندامهای کسی را بریدن
از بین بردن
بی صبرانه
دیگه
تفنگدار
dismembers، جداکردن، تجزیه کردن، اندامهای کسی را بریدن
dismember