disintegratesدیکشنری انگلیسی به فارسیتجزیه می شود، از هم پاشیدن، متلاشی شدن، متلاشی کردن، تجزیه شدن، خرد کردن، فرو ریختن، فاسد شدن
فروپاشی دانهایgranular disintegrationواژههای مصوب فرهنگستانجدا شدن دانههای کانیها از یکدیگر در مرز طبیعی آنها براثر هوازدگی متـ . فروپاشی کانیایی mineral disintegration