دیسک ترمزbrake discواژههای مصوب فرهنگستانبخشی از ترمز دیسکی که متشکل از یک صفحۀ فولادی یا چدنی یا آلومینیمی است که بر روی محور چرخ سوار میشود
دیسک راهاندازbootable diskواژههای مصوب فرهنگستانویژگی هرنوع حافظه یا افزارۀ ذخیرهسازی با قابلیت بار کردن و به کار انداختن سامانۀ عامل
jockeyدیکشنری انگلیسی به فارسیجک، چابک سوار، سوار کار، اسب سوار حرفهای، سوارکار اسب دوانی شدن، گول زدن، با حیله فراهم کردن، نیرنگ زدن، اسب دوانی کردن