diminishدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش، کم شدن، کم کردن، کاستن، خرد شدن، تقلیل یافتن، ضعیف کردن، نقصان یافتن، خرد کردن، خرد ساختن
diminishesدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش می یابد، کم شدن، کم کردن، کاستن، خرد شدن، تقلیل یافتن، ضعیف کردن، نقصان یافتن، خرد کردن، خرد ساختن
diminishesدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش می یابد، کم شدن، کم کردن، کاستن، خرد شدن، تقلیل یافتن، ضعیف کردن، نقصان یافتن، خرد کردن، خرد ساختن