dialoguesدیکشنری انگلیسی به فارسیگفتگوها، گفتگو، گفت و شنود، محاوره، صحبت، سخن، هم سخنی، مکالمهء دو نفری، مکالمات ادبی و دراماتیک، صحبت دونفری
dialogueدیکشنری انگلیسی به فارسیگفتگو، گفت و شنود، محاوره، صحبت، سخن، هم سخنی، مکالمهء دو نفری، مکالمات ادبی و دراماتیک، صحبت دونفری
مربی بیان و لهجهdialogue coach, dialogue director, dialect coachواژههای مصوب فرهنگستانفردی که طرز بیان کلمات و جملات یا لهجهها را به بازیگر آموزش میدهد
تدوین جایگزینی گفتارautomatic dialogue replacement editingواژههای مصوب فرهنگستانفرایند تدوین صدا در حین جایگزینی گفتار
کنکاشدیکشنری فارسی به انگلیسیbrainstorming, counsel, deliberation, dialog, dialogue, discussion, forum, guidance, set-to, talk