یلدالغتنامه دهخدایلدا. [ ی َ ] (سریانی ، اِ) لغت سریانی است به معنی میلاد عربی ، و چون شب یلدا را با میلاد مسیح تطبیق می کرده اند از این رو بدین نام نامیده اند. باید توجه داشت ک
یلدالغتنامه دهخدایلدا. [ ی َ ] (اِخ ) یکی از ملازمان حضرت عیسی (ع ) بوده است . (برهان ) (از ناظم الاطباء). اما ظاهراً از بیت «به صاحب دولتی پیوند...» سنایی بعض فرهنگ نویسان (از
یلدافرهنگ انتشارات معین(یَ) (اِ.) این واژه سُریانی و به معنای تولد و زایش است . یعنی تولد مهر (متیرا) در شب اول زمستان که بلندترین شب سال است و ایرانیان به یُمن تولد مهر در این شب جشن
یلدافرهنگ فارسی عمید / قربانزاده۱. شب آخر پاییز و اول زمستان که مقارن است با ولادت حضرت عیسی.۲. (صفت) [قدیمی، مجاز] تاریک و طولانی: ◻︎ باد آسایش گیتی نزند بر دل تنگ / صبح صادق ندمد تا شب یلدا
یلدافرهنگ نامها(تلفظ: yaldā) (سُریانی) آخرین شب پاییز در نیمکره شمالی و بلندترین شب سال [مقارن میلاد عیسی (ع)] ؛ (در قدیم) (به مجاز) تاریک و بلند یا تاریک و عمیق .
گیلدافرهنگ نامها(تلفظ: gildā) (گیل = قوم ساکن گیلان + دا = دادن ، آفریدن ، ساختن) (به مجاز) پرورش یافتهی مردم گیل (گیلان).
جیلدانلغتنامه دهخداجیلدان . (اِخ ) دهی جزء دهستان حومه ٔ بخش لشت نشاء شهرستان رشت . جلگه ، معتدل مرطوب و دارای 364 تن سکنه . آب آن از استخر و نورود از سفیدرود و محصول آن برنج و اب
گیلدارولغتنامه دهخداگیلدارو. (اِ مرکب ) چوبکی باشد سیاه رنگ و آن را به ساحل دریای خزر یابند،و آن را نر و ماده می باشد و کدودانه را نافع است که کرم شکم باشد، و معرب آن جیل دارو است