چشمی بمباران شیرجهایdive bombing sight,dive bombsightواژههای مصوب فرهنگستانچشمی رهاسازی بمب که در بمباران شیرجهای از آن استفاده میشود
diveدیکشنری انگلیسی به فارسیشیرجه رفتن، شیرجه، غوطه، غور، فرو رفتن، غواصی کردن، تفحص کردن، غوطه زدن، غوطهور شدن