شکستگی فرورفتهdepressed fracture, depressed skull fractureواژههای مصوب فرهنگستاننوعی شکستگی بهویژه در جمجمه که در آن قسمتی از استخوان شکسته در استخوان یا بافت نرم اطراف آن فرو رود
depressedدیکشنری انگلیسی به فارسیافسرده، دلتنگ، غمگین، فرو رفته، محزون ومغموم، پژمان، دژم، ملول، منکوب