demonstratedدیکشنری انگلیسی به فارسینشان داده شده، نشان دادن، ثابت کردن، شرح دادن، اثبات کردن، تظاهرات کردن
demonstratesدیکشنری انگلیسی به فارسینشان می دهد، نشان دادن، ثابت کردن، شرح دادن، اثبات کردن، تظاهرات کردن
آشکار کردندیکشنری فارسی به انگلیسیclear, demonstrate, demystify, disclose, display, exhume, expose, illuminate, impart, manifest, reflect, reveal, speak, tease, tell, unbosom, uncloak, uncover,