زقهلغتنامه دهخدازقه . [ زُق ْ ق َ/ ق ِ ] (از ع ، اِ) آب و دانه که طائر از گلو برآورد و در دهن بچه اندازد. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). خورشی که مرغ به چوزه ٔ خود به دهان می دهد.
جوزقهلغتنامه دهخداجوزقه . [ ج َ زَ ق َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور دارای 227 تن سکنه . آب آن از قنات و محصول عمده ٔ آن غلات و شغل اهالی زراعت و
آزوقهفرهنگ انتشارات معین(قِ) [ تر. ] ( اِ.) 1 - غذای کم ، غذایی که در سفر با خود دارند؛ توشه . 2 - خواربار که در خانه نگه دارند.