33 مدخل
در نظر گرفته شده، اندیشیدن، تفکر کردن، در نظر داشتن، دیدن
در نظر گرفته شده
اندیشیدن، تفکر کردن، در نظر داشتن، دیدن
فکر می کند، اندیشیدن، تفکر کردن، در نظر داشتن، دیدن
نظر سنجی
اندیشمند
contemplate
contemplate, fix, regard
contemplate, muse