همشارconfluentواژههای مصوب فرهنگستانویژگی خطوط جریانی که در راستای شارش بیش از پیش به هم نزدیک شده باشد
confluencesدیکشنری انگلیسی به فارسیترکیبات، تلاقی، همریزگاه، برخورد، همریختنگاه، اتصال یا تلاقی دو نهر