اجبار 2compulsionواژههای مصوب فرهنگستانحالتی ذهنی که در آن فرد احساس میکند عملی تکراری را باید انجام دهد و قادر به مقاومت در برابر آن نیست
اجبارگونگی جنسیsexual compulsion, sexual compulsivityواژههای مصوب فرهنگستاننوعی رفتار یا عمل ذهنی قالبی و خشک و تحمیلکننده که برای کاهش اضطراب یا ناراحتی انجام میگیرد
ضدِاجبارcountercompulsionواژههای مصوب فرهنگستاناجبار ثانویهای که برای جلوگیری از تداوم اجبار اصلی جانشین آن میشود