خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
combative پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
combative
/ˈkämˌbativ/
دیکشنری
مبارز
صفت
fighting, combatant, defiant, combative, adversary
مبارز
combative
اهل مجادله و دعوا
combatant, belligerent, combative, bellicose, pugnacious, martial
جنگجو
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
combative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارز، اهل مجادله و دعوا، جنگجو
-
واژههای مشابه
-
combing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه کردن، جستجو کردن، خار کردن
-
combed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده، خار
-
combativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه
-
combe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامبو، دامنه تپه، دره باریک
-
combes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه ها، دامنه تپه، دره باریک
-
combatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با همکاری
-
combings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه ها
-
comb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه، شانه کردن، جستجو کردن، خار کردن
-
comb nephoscope
اَبرنمای شانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی اَبرنمای دیدمستقیم که در آن میلههایی بهطور قائم و در فاصلههای مساوی بر روی میلهای افقی که خود بر روی پایهای قائم و چرخشپذیر استوار است، نصب شدهاند متـ . اَبرنمای بِسون Besson nephoscope
-
comb-like
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه مانند
-
comb-plate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه ورق
-
comb out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه کردن
-
comb-out
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه کردن