خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
comb پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
comb
/kōm/
دیکشنری
شانه
اسم
shoulder, comb, heckle, scapula, pitchfork
شانه
فعل
comb, heckle, hackle
شانه کردن
search, seek, scour, look for, attempt, comb
جستجو کردن
brush, comb, trick
خار کردن
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
comb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه، شانه کردن، جستجو کردن، خار کردن
-
واژههای مشابه
-
combing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه کردن، جستجو کردن، خار کردن
-
combed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فشرده، خار
-
combative
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارز، اهل مجادله و دعوا، جنگجو
-
combativeness
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مبارزه
-
combe
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کامبو، دامنه تپه، دره باریک
-
combes
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه ها، دامنه تپه، دره باریک
-
combatively
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با همکاری
-
combings
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه ها
-
frequency comb
فرهنگ لغات علمی
شانه فرکانسی
-
comb function
فرهنگ لغات علمی
تابع شانه
-
comb nephoscope
اَبرنمای شانهای
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم جَوّ] نوعی اَبرنمای دیدمستقیم که در آن میلههایی بهطور قائم و در فاصلههای مساوی بر روی میلهای افقی که خود بر روی پایهای قائم و چرخشپذیر استوار است، نصب شدهاند متـ . اَبرنمای بِسون Besson nephoscope
-
comb-like
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه مانند
-
comb-plate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
شانه ورق