36 مدخل
استعمارگران، خوش نشین
مستقر
مستعمره می شود، تشکیل مستعمره دادن، ساکن شدن در، مهاجرت کردن
کولونیست
مستعمره، تشکیل مستعمره دادن، ساکن شدن در، مهاجرت کردن
colonizer
colonize, settle, transplant, plant
colonize