collapseدیکشنری انگلیسی به فارسیسقوط - فروپاشی، سقوط، فروریختگی، فروکش، اوار، فرو ریختن، غش کردن، سقوط کردن، دچار سقوط و اضمحلال شدن
ساختار رُمبشیcollapse structure, gravity-collapse structureواژههای مصوب فرهنگستانساختاری که براثر لغزش سنگ تحت تأثیر گرانش به وجود میآید
غولدهانۀ رُمبشیcollapse calderaواژههای مصوب فرهنگستانغولدهانهای که براثر رُمبش سقف یک انباشتگاه ماگما به وجود میآید متـ . غولدهانۀ فرونشستی subsidence caldera
کارستچال رُمبشیcollapse sinkholeواژههای مصوب فرهنگستاننوعی کارستچال که براثر رُمبش غارهای زیرین به وجود آمده است
گودال رُمبشیcollapse depressionواژههای مصوب فرهنگستانگودالی بیضیشکل یا کشیده در سطح جریان گدازه که حاصل رُمبش تمام یا بخشی از سقف یک تونل گدازه است