پراکندگی همدوسcoherent scatteringواژههای مصوب فرهنگستاننوعی پراکندگی که در آن تابش پراکندهشده ارتباط فازی معینی با تابش فرودی دارد
پیوستهcoherent 1واژههای مصوب فرهنگستان[زبانشناسی] دارای پیوستگی [زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی الحاقی که در آن قطعات همسان گیاه بهطور سطحی به یکدیگر متصلاند و بهسادگی از هم جدا میشوند
انسجامگراییcoherentismواژههای مصوب فرهنگستاندیدگاهی در معرفتشناسی مبتنی بر اینکه یک باور زمانی موجه است که به نظام منسجمی از باورها تعلق داشته باشد
پیوستهcoherent 1واژههای مصوب فرهنگستان[زبانشناسی] دارای پیوستگی [زیستشناسی- علوم گیاهی] ویژگی الحاقی که در آن قطعات همسان گیاه بهطور سطحی به یکدیگر متصلاند و بهسادگی از هم جدا میشوند