خم همباشیcoexistence curveواژههای مصوب فرهنگستانمنحنیای که دو حالت همباش را در نمودار حالت از هم جدا میکند
همباشیcoexistenceواژههای مصوب فرهنگستانوضعیتی که در آن گیاهان بالغی که نیازهای ریختاندامشناختی و بردباری آنها بسیار شبیه به هم است، میتوانند در یک جامعه با هم زندگی کنند به شرط آنکه عوامل مؤثر بر
همزیستیcoexistenceواژههای مصوب فرهنگستانتوافق ضمنی بین دو یا چند کشور آشتیناپذیر برای اجتناب از جنگ
دائمادیکشنری فارسی به انگلیسیconsistently, constantly, continually, permanently, perpetually, regularly