اِعمالفشار جنسیsexual coercionواژههای مصوب فرهنگستاناِعمالفشار آشکار یا پنهان برای ایجاد رابطۀ جنسی با وعدۀ پاداش یا تهدید به مجازات
اِعمالفشار جنسیsexual coercionواژههای مصوب فرهنگستاناِعمالفشار آشکار یا پنهان برای ایجاد رابطۀ جنسی با وعدۀ پاداش یا تهدید به مجازات
فشاردیکشنری فارسی به انگلیسیcoercion, compulsion, demand, depression, hustle, impression, press, pressure, push, squeeze, strain, stress, tax, tension, tug, wring
زوردیکشنری فارسی به انگلیسیcoercion, compulsion, dint, duress, force, lustiness, might, potency, power, pressure, prowess, sinew, strength, vigor, vigour, zap
اِعمالفشار جنسیsexual coercionواژههای مصوب فرهنگستاناِعمالفشار آشکار یا پنهان برای ایجاد رابطۀ جنسی با وعدۀ پاداش یا تهدید به مجازات