clipدیکشنری انگلیسی به فارسیکلیپ، برش، گیره یا پنس، پشم چینی، شانه فشنگ، گیره کاغذ، چیدن، کوتاه کردن، بغل گرفتن، محکم گرفتن، احاطه کردن
clippingsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرش ها، موزنی، اختصار، تکه چیده شده، چیدن، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامه
clippingدیکشنری انگلیسی به فارسیقطع کردن، موزنی، اختصار، تکه چیده شده، چیدن، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامه
clippingsدیکشنری انگلیسی به فارسیبرش ها، موزنی، اختصار، تکه چیده شده، چیدن، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامه
clippingدیکشنری انگلیسی به فارسیقطع کردن، موزنی، اختصار، تکه چیده شده، چیدن، عمل کوتاه کردن، اخبار قیچی شده از روزنامه